مینیمال بودن رو زمانی داشتیم که نمیدونستیم اسمش مینیماله.ما فقط اینطوری بلد بودیم خوشحال باشیم . هرج و مرج نبود و کلمات قلمبه سلمبه وجود نداشت . به خدا فقط خودمون بودیم و خودمون.
چندروز پیش با خودم فکر میکردم چی شد که زندگی های ساده و قشنگمون انقدر پبچیده و شلوغ شد. مهمونی های قدیم رو یادتونه؟ عروسی تولد یا هرچی که میرفتیم ؛ یه غذای خوشمزه میدادن و چاشنی مهمونی ها شادی بود نه تجملات اضافه! همه چیز ساده و باحال بود.
یا زمانی که میرفتیم کلاس اول و تو جامدادی هامون یه مداد سیاه و گلی داشتیم و همه ی خوشگلی دفترامون نقطه ی قرمز آخر جمله هامون بود. من یادمه لبامونو با مداد گلی ها قرمز میکردیم و کلی میخندیدم .
انگشتر مینیمال ژینر و همین طور مینیمال مینیاتوری ژینر جزو اون دسته از محصولاتی هست که حتی نگاه کردن بهش مارو از تمام هیاهوی دنیا دور میکنه . این سادگی و مینیمال بودن چیزیه که با تمام وجود لازمش داریم.قبول دارید؟
بهمون بگو دلت تو این دنیا شلوغ برای چی از همه بیشتر تنگ شده؟